سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که در نصیحت تو، کمتر سازش کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :2
کل بازدید :1930
تعداد کل یاداشته ها : 3
103/2/14
7:24 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کتاب ابرار[52]
سلام این وبلاگ برای معرفی آثار منتشر شده در انتشارات کتاب ابرار راه اندازی شده است.

خبر مایه

روایت چتر بازی در امواج با اندکی تفاوت می تواند زندگینامه یک کرور از شهیدان، جانبازان، ایثارگران و آزادگان سال های انقلاب و دفاع مقدس باشد.

این کتاب در واقع شرح تولد و نمو پر از فراز و نشیب شهید جواد شاعری است.

سربازی مخلص از خیل سربازان قنداقه پیچ هنگامه ی هجرت خمینی کبیری که با به سر رسیدن سال های تبعید مرجع اعلم زمان و زعامتش در بیدار باش آزادگان جهان به بلوغ رسیدند.

همان سربازان و هم سن و سال های آنها که صادقانه در زیر پرچم آگاهی بخش اش مرد و مردانه و بازو در بازوی هم، سینه ستبر، لباس رزم پوشیدند و انقلاب و اسلام و کیان ایرانی خود به دفاعی مقدس پرداختند و لبیک گویان به ندای هل من ناصر، حسین گونه امام خود، جان، نثارجانان کرده اند تا همیشه ی تاریخ افق اسلام را روشنی بخشد.

           شهید شاعری   

در بخشی از داستان زندگینامه این شهید در کتاب"چتربازی در امواج" اینطور نوشته شده است که:

در گرماگرم جنگ، مرحلة بعدی عملیات بیت‌المقدس هم شروع شده بود. هر روز که از عملیات می‌گذشت، با هر خاکریزی که نیروهای ایرانی به خرمشهر نزدیک‌تر می‌شدند. روحیة نیروهای دشمن، بیش‌تر تحلیل می‌رفت. لشگر ده زرهی عراق، در برابر سماجت گردان کمیل سپاه و گردان چهارم لشگر حمزه، با فشار فرماندها، بالادست، و با حجم بالای آتش‌باری، مجبور به مقاومت شده بود! نیروهای ضد زره و آرپی‌جی‌زن ما، عرصه را بر تانک‌های دشمن و خودروهای زرهی آن‌ها تنگ کرده بودند. جواد چریک، تمام فکر و ذکرش شده بود به تانک‌ها و زره‌پوش‌های دشمن. رد موشک شلیک‌شده را با چشم تعقیب کرد. آرپی‌جی که به شنی تانک تی‌68 عراقی برخورد، رو گرداند به طرف منوچهر: «موشک بده، یا امام موسی کاظم.»

منوچهر زینتی‌فر، موشکی تحویل داد و گفت: «جواد چریک، تو که هر موشک را به نام یکی از چهارده معصوم شلیک می‌کنی. ما دو نفر کمک آرپی‌جی‌زن، جمعاً پونزده تا موشک داریم. موشک آخری رو به چه نیت شلیک می‌کنی؟!»

جواد چریک بی‌توجه به خونی که از گوش‌هایش بیرون می‌زد، گفت: «بعد از چهارده معصوم، موشک پونزدهم رو به نام حضرت حمزه سیدالشهداء می‌کوبم رو برجک یکی از تانک‌های دشمن!»

بعد از شلیک دوازدهمین موشک، وقتی در حال جابجایی و پناه گرفتن در سنگر دیگری بودند، منوچهر در نقش کمک‌آرپی‌جی‌زن، با تندی گفت: «آهای چریک بی‌احتیاط. از گوشات خون میادش. صد مرتبه گفتم، موقع شلیک، دهنتو واز کن...»

منوچهر زینتی‌فر، حتی صدای سوت خمپاره را هم نشنیده بود! یک لحظه نگاهش افتاد به گرد و خاک به هوا برخاسته. جواد چریک را دید که روی هواست! موشک را انداخت روی زمین و شیرجه رفت! موج انفجار، جواد چریک را از یک متری، کوباند زمین. منوچهر، فریاد کشید: «آمبولانس، آمبولانس، ...»

نفری که پشت سر بود، گفت: «کجای کاری برادر! مثل این‌که ماها، صد متر جلوتر از خط اول هستیم ها!»

گفتنی است، شهید جواد شاعری یکی از اعضای فعال مسجد حمزه سیدالشهدا(ع) بود که کتاب زندگینامه این شهید بزرگوار توسط انتشارات کتاب ابرار وابسته به کانون فرهنگی هنری ابرار مسجد حمزه سید الشهدا(ع) به چاپ رسید.

پایان پیام/


93/12/3::: 9:42 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام علیکم برای خرید آثار منتشر شده توسط نشر کتاب ابرار لطفا به مارکز خرید و فروشگاههای نشر معارف (پاتوق کتاب در سراسر کشور مراجعه فرمایید. ketabeabrar.ir
+ سلام علیکم این ووبلاگ جهت اطلاع رسانی آثار منتشر شده در انتشارات کتاب ابرار راه اندازی شده است